بیست ماهگی محمد کوچول
امان از این دنیا! تند تند می چرخه و می گرده و روزها پشت سرهم میاد و میره و یهو نگاه می کنی می بینی یه ماه گذشت، یه سال گذشت، ... انگار همین دیروز بود که کوشمولوی ما پاشو روی زمین خاکی گذاشت و شد محمد کوچول و جوجوی دوست داشتنی ما. . . . الان (ساعت 8.20 صبح) یه پیامک از مامان سارا که اونم مثل اینجانب سرکاره دریافت کردم که نوشته بود: "امروز سی مهر، 20 ماهگی محمده، براش مطلب میذاری؟" منم در جواب نوشتم: "باشه، فقط می تونم یه تبریک بنویسم". خدایا چقدر زود میگذره و شایدم ما در خواب غفلتیم. در هر صورت امروز سی مهرماه 1392 ، بیستمین ماهگرد یه روز شیرین و البته پراز استرس و صدالبته خدایی برای ماست: محمد کوشولوی خوردنی و ناناز ...